خون گشودن:جاری شدن خون.
( ( و مخدرات بیشه را از هیبت او چون خرگوش خون حیض بگشودی. ) )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۷۷ ) .
( ( و مخدرات بیشه را از هیبت او چون خرگوش خون حیض بگشودی. ) )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۷۷ ) .