خون گشادن

لغت نامه دهخدا

خون گشادن. [ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) فصد کردن. رگ زدن. ( آنندراج ). رگ گشادن.
- خون گشادن از چشم ؛ خوناب گریستن. خون گریستن.

فرهنگ فارسی

فصد کردن رگ زدن

پیشنهاد کاربران

بپرس