خون گرفته
معنی انگلیسی:
fresh
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
برافروخته، قرمز، سرخ و ورم کرده، خو نگرفته
خو نگرفته، نامستعمل، بکارنرفته، عادت نکرده، بکارنبرده
پیشنهاد کاربران
خون گرفته: [عامیانه، کنایه ] آن که قتلی کرده و نگرانی آن او را از حال عادی خارج کرده است.