خون گرفتن از

مترادف ها

bleed (فعل)
خون گرفتن، خون گرفتن از، خون ریختن، خون جاری شدن از، خون امدن از، اخاذی کردن

phlebotomize (فعل)
خون گرفتن، خون گرفتن از، رگ زدن، حجامت کردن

فارسی به عربی

نزف

پیشنهاد کاربران

بپرس