خون کسی در گردن کسی بودن ؛ در ذمه قتل کسی بودن. مسؤول قتل کسی بودن :
ای که درین کشتی غم جای تست
خون تو در گردن کالای تست.
نظامی.
خون دل عاشقان مشتاق
در گردن دیده بلاجوست.
سعدی ( ترجیعات ) .
... [مشاهده متن کامل]
تا چه خواهد کرد با من در دو گیتی زین دو کار
دست او در گردنم یا خون من در گردنش.
سعدی ( طیبات ) .
ای که درین کشتی غم جای تست
خون تو در گردن کالای تست.
نظامی.
خون دل عاشقان مشتاق
در گردن دیده بلاجوست.
سعدی ( ترجیعات ) .
... [مشاهده متن کامل]
تا چه خواهد کرد با من در دو گیتی زین دو کار
دست او در گردنم یا خون من در گردنش.
سعدی ( طیبات ) .