خون چکان. [ چ َ / چ ِ ] ( نف مرکب ) خون چکاننده. قطره قطره فروریزنده خون. آنکه خون از وی چکد. ( یادداشت بخط مؤلف ).- چشم خون چکان ؛ چشم سخت گریان. ( یادداشت مؤلف ).- دل خون چکان ؛ دل سخت غمین. ( یادداشت مؤلف ).