خون فروش

لغت نامه دهخدا

خون فروش. [ ف ُ ] ( نف مرکب ) فروشنده خون. آنکه خون مقتول را بچیزی سهل معاوضه کند. ( آنندراج ). || آنکه خون خود را در مقابل وجهی می فروشد تا از بدن او خون بگیرند و در شیشه ها کنند و بهنگام احتیاج مریضی بخون آن را بدو تزریق نمایند.

پیشنهاد کاربران

کنایه معشوق
نی نی غلطم ز خون بجوشی
وانگه به کجا به خون فروشی

بپرس