دیکشنری
مترجم
بپرس
خون ستان
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خون ستان. [ س ِ ] ( نف مرکب ) خون ستاننده. || حجام. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
خون ستاننده یا حجام
پیشنهاد کاربران
خوزستان
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها