خون دیده

لغت نامه دهخدا

خون دیده. [ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) حائض. طامث. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

حائض طامث

پیشنهاد کاربران

خون از دیده ات ریزان است: کنایه از اینکه آنقدر گریه کرده چشمش کاسه ی خون شده است.
از شدت و زیادی گریه چشمش خون شده است.
خون گریه می کند: شدید و بسیار ناراحت کننده گریه می کند. با گریه کردن هنوز به آرامش نرسیده، دلش خالی نشده، غمش کم نشده است.

بپرس