خون در میان بودن. [ دَ دَ ] ( مص مرکب )کنایه از جنگ در میان بودن. ( آنندراج ) : در میان روز و شب خون در میانست از شفق خوش بهم این هر دو را دست و گریبان کرده ای.صائب ( از آنندراج ).|| قتل در میان بودن. پای کشتن کسی در بین بودن.