دیکشنری
مترجم
بپرس
خون جگری
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خون جگری. [ ج ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) بدبختی. ناراحتی. رنج. عذاب. اندوهناکی.
فرهنگ فارسی
بدبختی ناراحتی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها