خون به دل کرد

لغت نامه دهخدا

خون به دل کردن. [ ب ِ دِ ک َ دَ ] ( مص مرکب )به رنج و تعب انداختن. در تعب انداختن :
خود را شکفته دار به هر حالتی که هست
خونی که می خوری بدل روزگار کن.
صائب.

پیشنهاد کاربران

بپرس