خون بر جبین ما

لغت نامه دهخدا

خون بر جبین مالیدن. [ ب َ ج َ دَ ] ( مص مرکب ) آغشتن پیشانی بخون مقتول بوسیله دادخواهان او. ( از آنندراج ) :
نماند از گریه بسیار در دل آنقدر خونم
که گر خواهم برسم دادخواهان بر جبین مالم.
تجلی ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس