خوف داشتن. [ خ َ / خُو ت َ ] ( مص مرکب ) بیم داشتن. ترس داشتن. وحشت داشتن. رعب داشتن. || ضد رجا داشتن. مقابل امید داشتن : جز بخشنودی و خشم ایزد و پیغمبرش من ندارم از کسی در دل نه خوف و نه رجا.ناصرخسرو.