خوض کردن. [ خ َ / خُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تعمق کردن. غوررسی کردن : ز آنکه پیوسته ست هر لوله بحوض خوض کن در معنی این حرف خوض.مولوی.معاندان بحسد در حق وی خوضی کرده اند. ( گلستان ).- خوض کردن در سخن ؛ تعمق در معنی حرفی و کلامی کردن. رجوع به خوض شود.
۱ - ( مصدر ) فرو رفتن در آب . ۲ - فرو رفتن در فکر ژرف اندیشیدن . ۳ - ( اسم ) ژرف اندیشی .تعمق کردن غور رسی کردن