خوشکل


مترادف خوشکل: جمیل، خوبرو، خوش قیافه، خوشگل، دلربا، زیبارو، زیبا، صبیح، قشنگ، ماهرو، نکورو، نیک منظر

متضاد خوشکل: بدگل، زشت

پیشنهاد کاربران

خوشکل از دو بخش تشکیل شده "خوش" و"کل" . . . خوش که معمیش مشخصه و "کل" در زبان کوردی کرمانجی به معنای ارایش هست . . . . و خوشکل به معنای خوش ارایش. . . مثلا گفته میشه خوشکل کرده یعنی خودشو خوب ارایش کرده. .
اول دوتا تست جواب بهم بدید تا منم پیشنهادم به شما بدم. وقتی از چیزی که سوال میکنم این همه تفره میرید من چه پیشنهادی برای شمامیتونم داشته باشم
خوشگل . گل در اینجا همان گل با کسره است به معنای طینت و سرشت. خوشگل یعنی خوش طینت و این معنا با خوشکل به معنای زیبا تفاوت دارد.
عباس بالدی
بنظرم ترکیبی از کلمات خوش و شکل هست بعد از گذشت زمانی خوششکل تغییر آوا داده و شده خوشکل
18 شیراز
در قدیم ب ظروف زیبا و اشیاءو خانه هایی که از گِل درست میشد و ظاهر زیبایی داشت خوشگل میگفتن
ب معنی زیبایی و جنس خوب

مرکب از دو لغت خوش و کل ( با آوای پائین ) در اصل به معنی صدای غریو شادی زنان در عروسی ها است مثل ( لی لی لی لی لی . . . . ) امروزه این لغت مرکب به همان معنای خوشگل استفاده میشود البته بیشتر درباره آواها مثل ( یک آهنگ خوشکل از مرضیه )

بپرس