خوشت

لغت نامه دهخدا

خوشت. [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( ص ) لخت. برهنه. عور. آنکه هیچ چیز در بر ندارد. ( ناظم الاطباء ). این لغت مصحف غوشت است. رجوع به غوشت شود.

فرهنگ فارسی

لخت برهنه

پیشنهاد کاربران

خوشت/khoshat/خوش ترا.
خواه خوشت بیاید خواه بدت، من میروم. ( چه مورد پسندت واقع شود یا نشود من میروم )

بپرس