خوشامد گویی کردن

فرهنگ فارسی

( خوش آمد گویی کردن ) تملق گفتن یا تعارف کردن

مترادف ها

praise (فعل)
ستودن، ستایش کردن، چاپلوسی کردن، علم کردن، ریشخند کردن، لاف زدن، خوشامد گویی کردن، تعریف کردن، تمجید کردن، تمجید و ستایش کردن، نیایش کردن

flatter (فعل)
چاپلوسی کردن، تملق گفتن از، خوشامد گویی کردن، خوشامد گفتن، تملق گفتن

compliment (فعل)
خوشامد گویی کردن، تعریف کردن از، خوشامد گفتن

make up (فعل)
درست کردن، ترکیب کردن، جبران کردن، خوشامد گویی کردن، جعل کردن، گریم کردن

chum (فعل)
باهم زندگی کردن، رفیق بودن، خوشامد گویی کردن

suck up (فعل)
خوشامد گویی کردن

crouch (فعل)
خوشامد گویی کردن، چندک زدن، دولا شدن، قوز کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس