خوشامد گو


معنی انگلیسی:
glad-hander, greeter

لغت نامه دهخدا

( خوش آمدگو ) خوش آمدگو. [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ] ( نف مرکب ) متملق. چاپلوس. متبصبص. خوش آمدگوی. ( یادداشت مؤلف ). || به مهمان یا وارد لفظ «خوش آمدی » گوینده.

مترادف ها

adulator (اسم)
ستایشگر، خوشامد گو

bootlicker (اسم)
خوشامد گو، سبزی پاک کن، چاخان

fawner (اسم)
خوشامد گو

flatterer (اسم)
خوشامد گو، متملق

پیشنهاد کاربران

خوشامد گو: [ اصطلاح در تداول عامه] کسی که جلو در می استد و وظیفه اش گفتن خوش آمد گویی به مهمان ها و تازه وارد هاست .
( ( زن مسن خندید "تازه واردی ؟"دختر خندید "خوش آمدی "روی کارتی که به سینه زده بود نوشته شده بود خوش آمد گو . ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 178. ) )

بپرس