خوش یمن
/xoSyomn/
مترادف خوش یمن: باشگون، شگون دار، نیک پی، خوش قدم، مبارک، میمون، همایون
متضاد خوش یمن: بدشگون، بدیمن
برابر پارسی: فرخنده
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
مناسب، مساعد، خیر خواه، خوش یمن
خوشحال، خجسته، بختیار، خوشبخت، خوش قدم، خوش شانس، سفیدبخت، بانوا، خوش اقبال، خوش یمن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مجید علیائی
جواب . تبرک
جواب . تبرک
چیزی که فلز را به طلا تبدیل میکند
خوش شگون