لغت نامه دهخدا
مترادف ها
عیاشی کردن، خوش گذرانی کردن، شورش کردن
عیاشی کردن، خوش گذرانی کردن
کار بیهوده کردن، وقت تلف کردن، بهدر دادن، خوش گذرانی کردن
خوش گذرانی کردن، سور زدن، سفر تفریحی کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید