خوش گذراندن


معنی انگلیسی:
frolic, to live in pleasure, to enjoy oneself

لغت نامه دهخدا

خوش گذراندن. [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ذَ دَ ] ( مص مرکب ) تفرج کردن. گشت و گذار کردن. به عیش و عشرت و راحت و بدون مرارت و زحمت زندگی کردن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

تفرج کردن گشت و گذار کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس