لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
اصطلاحات و ضرب المثل ها
سلام و احوال پرسی و تعارف گرم و محبت آمیز.
پیشنهاد کاربران
خوش و بش کردن: [ اصطلاح در تداول عامه]خوش آمد گفتن احوال پرسیدن
( ( وارد مغازه شدند و آقای فرهنگی سلام و تعارف و خوش و بش را از سر گرفت و احوال خانواده و ابوی و والده را پرسید . ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 159. ) )
( ( وارد مغازه شدند و آقای فرهنگی سلام و تعارف و خوش و بش را از سر گرفت و احوال خانواده و ابوی و والده را پرسید . ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 159. ) )