خوشمزه. [ خوَش ْ / خُش ْ م َ زَ / زِ ] ( ص مرکب ) عذب. گوارا. لذیذ. ( یادداشت مؤلف ) : ای خردمند گمان بر که جهان خوب درختی است که بر او اهل خرد خوشمزه و بوی ثمارند.ناصرخسرو.در میان میوه های خوشمزه شاه انگور و وزیرش خربزه.؟|| آنکه سخن های نیک و خوش آیند گوید. ظریف. بذله گو. شوخ.
yummy (صفت)جالب، زیبا، لذیذ، خوش مزه، جالب توجهdelicate (صفت)حساس، خوش ریخت، لاغر، لطیف، باریک، ظریف، خوش طعم، نازک بین، خوش مزهluscious (صفت)شیرین، لذیذ، خوش مزه، شهوت انگیزpiquant (صفت)گوشه دار، گزنده، خوش طعم، خوش مزه، تند و با مزهsavory (صفت)مطبوع طبع، خوش طعم، لذیذ، خوش مزه، خوشگوار، مورد پسندflavorous (صفت)خوش رایحه، خوش مزهtasty (صفت)خوش طعم، خوش مزه، مزه دار، خوشگوار، گوارا، با مزه، باسلیقه تهیه شدهpalatable (صفت)دلپذیر، خوش طعم، لذیذ، خوش مزه، خوشگوار، مطبوع به ذائقهdelicious (صفت)خوش طعم، چیز لذیذ، لذیذ، خوش مزه، مزه دار، خوش خوراکtoothsome (صفت)مطبوع، خوش طعم، لذیذ، خوش مزه، دندان مز، باب دندانzesty (صفت)خوش مزه، با مزه، بارغبتflavored (صفت)خوش مزهzestful (صفت)خوش مزه، با مزه، بارغبتsapid (صفت)مطبوع، خوش مزه، با مزهgustable (صفت)خوش مزه، چشیدنیinteresting (صفت)خوش مزه، مشغول کنندهjestful (صفت)خوش مزه
باب دندانVery delicious food غذای خیلی خیلی خوشمزهاشپزیTastygourmetA delicious thingsیک چیز خوشمزه ایی استملیحdelicious example: the supe was deliciouswe ate the delicious food DeliciousTasty+ عکس و لینک