خوش فکر

/xoSfekr/

مترادف خوش فکر: باتدبیر، مدبر، مبدع، مبتکر، نیک رای

متضاد خوش فکر: بدرای، کج فکر

برابر پارسی: نیک اندیش

معنی انگلیسی:
clearheaded, clearsighted, resourceful, right-minded

لغت نامه دهخدا

خوش فکر. [ خوَش ْ / خُش ْ ف ِ ] ( ص مرکب ) آنکه با فکر خود اغلب اصابت بواقع میکند. آنکه صاحب اندیشه درست است. بافکر.

فرهنگ فارسی

آنکه با فکر خود اغلب اصابت بواقع میکند آنکه صاحب اندیشه درست است .

مترادف ها

clear-headed (صفت)
با ذکاوت، خوش فکر، بافهم

brainy (صفت)
بافکر، خوش فکر

فارسی به عربی

ذکی

پیشنهاد کاربران

بپرس