خوش شگون
مترادف خوش شگون: باشگون، خجسته، باقدم، خوش قدم، سعد، شگون دار، فرخنده، مبارک، قدم دار، میمون
متضاد خوش شگون: بدشگون
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
خوش رؤیت. [خوَش ْ / خُش ْ رُءْ ی َ ] ( ص مرکب ) خوش دیدار. آنکه دیدار او شگون دارد. مقابل بدرؤیت. مقابل نحس دیدار.