خوش سودا
/xoSsowdA/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
عشقی که باعث ایجاد حال خوب و شور و شعف می شود.
در مقابل عشق بدسودا که باعث افسردگی و پژمردگی می شود.
در مقابل عشق بدسودا که باعث افسردگی و پژمردگی می شود.
شاد باش ای عشق خوش سودای ما/ ای طبیب جمله علت های ما .
در طب قدیم و سنتی غلبه سودا را که یکی از اخلاط چهارگانه ( صفرا، سودا، بلغم و خون ) بود موجب عدم تعادل عصبی و خیالبافی می دانستند. بنابراین، معتقد بودند که عاشقی یک پدیده سودایی است. اما مولانا در اینجا می گوید درست است که عشق یک پدیده سودایی است ولی میتواند بد سودا و یا خوش سودا باشد. یعنی اگر عشق به دنیا باشد بدسودا است ولی اگر عشق به خداوند باشد، عشقی است که خوش سوداست و نه تنها بیماری محسوب نمی شود بلکه درمان همه دردهای ماست.
... [مشاهده متن کامل]
در طب قدیم و سنتی غلبه سودا را که یکی از اخلاط چهارگانه ( صفرا، سودا، بلغم و خون ) بود موجب عدم تعادل عصبی و خیالبافی می دانستند. بنابراین، معتقد بودند که عاشقی یک پدیده سودایی است. اما مولانا در اینجا می گوید درست است که عشق یک پدیده سودایی است ولی میتواند بد سودا و یا خوش سودا باشد. یعنی اگر عشق به دنیا باشد بدسودا است ولی اگر عشق به خداوند باشد، عشقی است که خوش سوداست و نه تنها بیماری محسوب نمی شود بلکه درمان همه دردهای ماست.
... [مشاهده متن کامل]
عشق خوش سودا:
عشقی که موجد هیجانات خوب و جذاب روحی می شود. از کریم زمانی مفسر مثنوی معنوی
عشقی که موجد هیجانات خوب و جذاب روحی می شود. از کریم زمانی مفسر مثنوی معنوی