ای دوست بصد گونه بگردی به زمانی
گه خوش سخنی گیری و گه تلخ زبانی.
فرخی.
آن خوش خویی و خوش سخنی بد که دلم رادر بند تو افکند و مرا کرد چنین زار.
فرخی.
و از خوش سخنی و تواضع هر که پیش وی نشستی دلش ندادی که برخاستی. ( مجمل التواریخ والقصص ).ز بس که نام لبت بر زبان من بگذشت
برفت نام من اندر جهان به خوش سخنی.
سعدی.