بیامد فرستاده خوش سخن
که نو بُد به سال و به دانش کهن.
فردوسی.
خوشخویی خوش سخنی خوش نسبی خوش حسبی.منوچهری.
سخت خوش سخن مردی بود. ( تاریخ بیهقی ). مردمانی دید سخت نیکوروی و خوش سخن و شیرین زبان. ( اسکندرنامه نسخه ٔخطی نفیسی ).خوش سخن باش تا امان یابی
وقت کشتن امان ز جان یابی.
سنائی.
زین می خوش همچو من نوش کن ای خوش سخن از سر رنج و حزن خیز و برآور دمار.
خاقانی.
ماه چنین کس ندید خوش سخن و خوش خرام ماه مبارک طلوع سرو قیامت قیام.
سعدی.
اگر پارسا باشدو خوش سخن نگه در نکویی و زشتی مکن.
سعدی.
من بنده بالای تو شمشادتنم فرهاد تو شیرین دهن خوش سخنم.
سعدی.
ای بلبل خوش سخن چه شیرین نفسی سرمست هوا و پای بند هوسی.
سعدی ( رباعیات ).
بغایت خوش سخن عجب تقریر. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 112 ).