خوش راه. [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( ص مرکب ) ستور راهوار. ( ناظم الاطباء ). اسب خوش رفتار. اسب مطیع و خوب رو. اسب غیرحرون و تندرو. || طعام لذیذ و نرم. ( لغت محلی شوشتری ). || کنایه ازمعشوق با غنج و دلال. ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی ).