خوش ذات
مترادف خوش ذات: خوش جنس، خوش فطرت، نیک ذات، خوش نیت، خوش طینت، نیک فطرت
متضاد خوش ذات: بدجنس، بدذات
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
اشرافی، سخاوتمند، نجیب، اصیل، ازاده، خاص، با شکوه، خوش طینت، شریف، خوش ذات
پیشنهاد کاربران
خوش جنس. [ خوَش ْ / خُش ْ ج ِ ] ( ص مرکب ) خوش ذات. خوش باطن. مقابل بدجنس. مقابل بدذات. || از نژاد خوب. گهری. پاک گهر.