خوش ذائقه. [ خوَش ْ / خُش ْ ءِ ق َ / ق ِ ] ( ص مرکب ) خوشمزه. لذیذ. گوارا. ( ناظم الاطباء ). || آنکه هر غذائی را نخورد. آنکه بهترین اغذیه را خورد. || کنایه از بلندطبع. کنایه از سخت گیر در انتخاب.