لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
خوش دوخت ؛ دارای دوزش عالی و شکیل. با خیاطت نیکو.
خوش برش. [ خوَش ْ / خُش ْ ب ُ رِ ] ( ص مرکب ) خوش قطع ( جامه ) . جامه ای که برش آن نکوست. ( یادداشت مؤلف ) . || کنایه از خوش اندام و خوش هیکل است. نه فربه نه لاغر. آنکه ترکیب قد و قامت او نکوست.