خوشدامن. [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ] ( اِ ) خوشتامن. مادرزن. ( از برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ) : بگویم ای زن تو گشته قلتبان شوهر سه پایه زن شده خوشدامن ترا داماد.
سوزنی.
|| مادر شوهر. خوشتامن. ( از برهان قاطع ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) مادر زن مادر شوهر . خوشتامن مادر زن
فرهنگ معین
( ~. مَ ) (اِمر ) نک خُشدامن .
فرهنگ عمید
= پاکدامن
پیشنهاد کاربران
خوش دامن در اصل فارسی اصیل به مادرزن گفته میشود که در حال حاضر هم در پاکستان و در قسمتهایی از افغانستان هنوز و همچنان با همین لحن فارسی ببان میشود خوش دامن