خوش خیم
/xoSxim/
مترادف خوش خیم: بی خطر
متضاد خوش خیم: بدخیم
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه آزاد فارسی
خوش خیم (benign)
اصطلاحی برای توصیف رشد غیرسرطانی، مثلاً پولیپ. همچنین، در پزشکی برای هر وضعیتی به کار می رود که برای سلامتی بیمار خطری ندارد.
اصطلاحی برای توصیف رشد غیرسرطانی، مثلاً پولیپ. همچنین، در پزشکی برای هر وضعیتی به کار می رود که برای سلامتی بیمار خطری ندارد.
wikijoo: خوش_خیم
مترادف ها
مهربان، خیر، خوش خیم، لطیف
مهربان، خوش خیم، بی خطر، ملایم، لطیف
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید