خوش خیال

/xoSxiyAl/

لغت نامه دهخدا

خوش خیال. [ خوَش ْ / خُش ْ خ َ / خیا ] ( ص مرکب ) آنکه پندار نیکو دارد. خوش فکر. آنکه دل بد نمی آورد. || که دلواپس چیزی نیست. که اندیشه و پروای چیزی ندارد. که باکی از بروز ناملایمی ندارد.

فرهنگ فارسی

آنکه پندار نیکو دارد خوش فکر

پیشنهاد کاربران

دل مَشَنگ
لهجه و گویش تهرانی
خوش خیال، سرخوش و کم عقل
الکی خوش
delusional

بپرس