خوش خرامی

لغت نامه دهخدا

خوش خرامی. [خوَش ْ / خُش ْ خ ِ / خ َ / خ ُ ] ( حامص مرکب ) خوش رفتاری. نیک رفتاری. ( یادداشت مؤلف ). کش خرامی :
تو رایض من به خوش خرامی
من توسن تو به بدلگامی.
نظامی.
|| خوش خلقی. خوش اخلاقی.

فرهنگ فارسی

عمل خوشخرام
خوش رفتاری نیک رفتاری

فرهنگستان زبان و ادب

{passage} [ورزش] نوعی یورتمۀ آرام که در آن اسب پیش از گذاشتن پا بر روی زمین آن را تا ارتفاع زیادی بلند می کند

پیشنهاد کاربران

بپرس