خوش ترک

لغت نامه دهخدا

خوشترک. [ خوَش ْ / خُش ْ ت َ رَ ] ( ص تفضیلی ، ق مرکب ) کمی خوش آیندتر. قدری نیکوتر. ( ناظم الاطباء ).کمی بهتر. || نرم تر. آرام تر :
ما که با داغ نام سلطانیم
ختلی آن به که خوشترک رانیم.
نظامی.
فرس خوشترک ران که صحرا خوش است.
نظامی.
|| بسیار خوشتر. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

کمی خوش تر و نیکوتر، قدری بهتر و خوشایندتر.

پیشنهاد کاربران

خوشتر
کمی خوشتر
اندکی بهتر
قدری دلپذیرتر
فَرَس خوشترک ران که صحرا خوش است
عنان در مکش ، بارگی دلکش است
✏ �نظامی�