خوش تراش

/xoStarAS/

مترادف خوش تراش: شکیل، زیبا، چشم نواز، خوش تراش خورده، خوش تراشیده، خوش ساخت، خوش طرح

معنی انگلیسی:
nicely cut

لغت نامه دهخدا

خوش تراش. [ خوَش ْ / خُش ْ ت َ ] ( ص مرکب ) نیکوتراشیده. || با هیئت و شکل زیبا چنانکه ساق پایی. || خوش شکل. نیک صورت. زیبااندام. قشنگ. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱ - نیکو تراشیده : بلور خوشتراش مجسم. خوش تراش . ۲ - خوش شکل زیبا اندام خوش تراش .

فرهنگ عمید

۱. ویژگی آنچه خوب تراش خورده است.
۲. [مجاز] ویژگی آن که اندام زیبا و متناسب دارد، خوش اندام.

پیشنهاد کاربران

excuse me. . . would anyone care to tell me how to say مجسمه خوش تراش in a sentence?
well - rounded
a woman who is well - rounded has a pleasantly curved figure SYN shapely

بپرس