خوش برگ

لغت نامه دهخدا

خوش برگ. [ خوَش ْ / خُش ْ ب َ ] ( ص مرکب ) کنایه از صاحب ثروت و باسامان. ( آنندراج ) :
نخواهم دل از او خوش برگ گردد
که مفلس زود شادی مرگ گردد.
زلالی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از صحاب ثروت و باسامان

پیشنهاد کاربران

بپرس