خوشباشی. [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( حامص مرکب ) حالت خوش بودن. بی غمی. || کنایه از لاابالیگری : نیست در بازار عالم خوشدلی ور زآنکه هست شیوه رندی و خوشباشی عیاران خوش است.
حافظ.
فرهنگ فارسی
زمینهایی که بکسی که طرف میل باشد می بخشند بشرطی که آن شخص چیز کمی بصاحب ملک داده و در وقت احضار بخدمت دیوانی حاضر باشد . حالت خوش بودن یا کنای از لاابالیگری