خوش باش زدن

لغت نامه دهخدا

خوش باش زدن. [ خوَش ْ / خُش ْ زَ دَ ] ( مص مرکب ) خوش باش گفتن : صلای خوش باش زدن ؛ آوا دردادن که خوش باش :
خار حسرت بدل و خنده شادی بر لب
جام غم گیرم و خود نوشم و خوش باش زنم.
نظیری ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

خوش باش گفتن صلای خوش باش زدن

پیشنهاد کاربران

بپرس