خوش باد
لغت نامه دهخدا
خوش باد. [ خوَش ْ / خُش ْ ]( ص مرکب ) با باد نیکو. با باد خوب. رَیِّح : یوم ریح ؛روزی خوش باد. ( یادداشت مؤلف ). عذوت الارض ؛ خوش باد گردید. عذا البلد، خوش باد گردید شهر. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید