خوش اهنگ

/xoSAhang/

مترادف خوش اهنگ: ( خوش آهنگ ) خوش نوا، خوش صدا، موزون، ریتم دار

متضاد خوش اهنگ: ( خوش آهنگ ) ناموزون

معنی انگلیسی:
melodious, tuneful, dulcet, euphonious

لغت نامه دهخدا

( خوش آهنگ ) خوش آهنگ. [ خوَش ْ / خُش ْ هََ ] ( ص مرکب ) آنکه در نغمه های آواز تصرفات نیکو و مطبوع کند. ( ناظم الاطباء ). مردمان خوش آواز یا موسیقی دان. ( لغت نامه محلی شوشتر نسخه خطی ). || که بگوش خوش آید. ( یادداشت مؤلف ). گوش نواز.
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش نوائی دارد.
حافظ.

فرهنگ فارسی

( خوش آهنگ ) آنکه در نغمه های آواز تصرفات نیکو و مطبوع کند یا که بگوش خوش آید .

فرهنگ عمید

( خوش آهنگ ) دارای آهنگ و صدای خوشایند و دل نشین.

مترادف ها

concordant (صفت)
قبول کننده، موافق، جور، خوش اهنگ، هم نوا، هم اهنگ

tunable (صفت)
تنظیم پذیر، کوک، خوش اهنگ، موزون، خوش نوا

tuneable (صفت)
تنظیم پذیر، کوک، خوش اهنگ، خوش نوا

canorous (صفت)
خوش صدا، خوش اهنگ

melodic (صفت)
دلپذیر، خوش اهنگ، ملیح، خوش نوا، خوش هوا، دارای ملودی

tuneful (صفت)
شیرین، خوش اهنگ، ملیح، خوش الحان

dulcet (صفت)
شیرین، خوش اهنگ، ملیح

harmonic (صفت)
خوش اهنگ، همساز، هم اهنگ، موزون، هارمونیک

melliferous (صفت)
خوش اهنگ، عسلی، انگبینی، عسل دار، مولد عسل

فارسی به عربی

رخیم , نغمی

پیشنهاد کاربران

بپرس