خوش امدگویی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] چرب زبانی، تملق، چاپلوسی.
پیشنهاد کاربران
استقبال
استقبال کردن
خیرمقدم
استقبال و احوال پرسی
خوشامدید
وقتی که به جایی جدید می روی دیگران خوش آمد گویی به ما می گویند.
استقبال کردن از مهمان تازه رسیده
استقبال
تعارف