خوسیدن

لغت نامه دهخدا

خوسیدن. [ دَ ] ( مص ) خشکیدن. || درهم کشیدن. || پرچین کرده شدن. || تر کرده شدن. || جاری شدن از چشم. || جمع کردن. گرد کردن. فراهم آوردن. ( ناظم الاطباء ).

خوسیدن. [ خوَ / خ ُدَ ] ( مص ) خوابیدن. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ).

واژه نامه بختیاریکا

( خَوسیدِن(خَوسستن) ) خوابیدِن

پیشنهاد کاربران

در لری بختیاری
خَوْسیدن: خوابیدن، خُفْتِن
دتو

بپرس