خوسانیدن

لغت نامه دهخدا

خوسانیدن. [ دَ ] ( مص ) خواستن. آرزو داشتن. مایل شدن. راغب شدن. || خواستن کنانیدن. || آرزو کردن. || خیسانیدن. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس