خوز هرج

لغت نامه دهخدا

خوزهرج. [ خ َ زَ رَ ] ( معرب ، اِ ) معرب خرزهره و بمعنی آن. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). این کلمه تصحیف خرزهره است نه معرب آن و شاید معرب به اعتبار تبدیل «هَ» آخر به «ج » گفته اند. ( از حاشیه برهان ).

فرهنگ فارسی

معرب خرزهره و بمعنی آن .

پیشنهاد کاربران

بپرس