دیکشنری
مترجم
بپرس
خوریادی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خوریادی. [ خوَرْ / خُرْ ] ( حامص ) دهقانی. ده نشینی. || درشتی. بی باکی. ( ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها