دیکشنری
مترجم
بپرس
خورنکاه
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خورنکاه. [ رَ ] ( اِخ ) صورتی از خورنگاه. ( المعرب جوالیقی ص 126 ). رجوع به خورنگاه شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها